تحلیل شهید صدر از غضب حضرت زهرا نسبت به ابوبکر و عمر
ابوبکر و عمر، به دلیل آزار و اذیت پارۀ جسم و جان رسولخدا(ص)، قطعاً مغضوب خداوند متعال قرار گرفتهاند و طبعاً کسی که خدا از او خشمگین است، صلاحیت خلافت از رسولخدا(ص) را ندارد و اساس مشروعیتِ خلافتش از پای بست ویران است!
به گزارش پایگاه شاگردان آیتالله العظمی سید کمال حیدری، آیتالله العظمی سید کمال حیدری بیاناتی دربارۀ تحلیل استادشان آیتالله العظمی سید محمدباقر صدر (شهید صدر) در مورد غضب حضرتزهرا(س) نسبت به ابوبکر و عمر داشتهاند که متن آن در ادامه آمده است.
در روایت صحیح و معتبر از کتب اهل سنّت، از جمله مسند احمدبنحنبل وارد شده است که: «انها فاطمة بضعة منّی یؤذینی ما اذاها و ینصبنی ما انصبها؛ فاطمه پارهای از جسم و جان من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است» (مسند احمدبنحنبل، ج26، روایت 16123، به تحقیق شعیب أرنؤوط).
پس این مسئله که خداوند به غضب حضرتزهرا(س) غضب میکند، بین شیعه و سنّی قطعی است. مشابه همین روایت در بحار الأنوار نیز - به سند صحیح - آمده و نظیر آن در کتب خود اهل سنت نیز موجود است، به این مضمون که ابوبکر و عمر خدمت امیرالمؤمنینامامعلی(ع) رفتند و از ایشان خواستند که از حضرتفاطمه(س) اجازه بگیرند که این دو نفر را به حضور بپذیرند. وقتی این دو نفر به محضر دخت گرامی اسلام شرفیاب شدند، حضرت(س) به آنها فرمودند: مگر نشنیدید که پدرم رسولخدا(ص) فرمود: فاطمه پارۀ جسم و جان من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است؟! گفتند: بله شنیدیم. حضرت(س) فرمودند: به خدا سوگند که شما مرا آزردید!
در ادامۀ این روایت، شهیدصدر(ره) - به صورت کاملاً علمی و منطقی و بدون کوچکترین بیاحترامی و توهین به اهل سنّت - فقط یک جمله میآورد که آیا چنین اشخاصی که مورد غضب خداوند قرار گرفتهاند، حقّ خلافت و رهبری بر مؤمنین را دارند؟! وی در ادامه، تنها به ذکر چهار آیۀ مرتبط در این زمینه - بدون شرح - بسنده میکند و قضاوت را به خود خواننده واگذار میکند!
این چهار آیه عبارتاند از:
آیۀ اوّل
«وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیماً؛ و شما حق ندارید رسول خدا را برنجانید، و مطلقاً [نباید] زنانش را پس از [مرگ] او به نکاح خود درآورید، چرا که این [کار] نزد خدا همواره [گناهى] بزرگ است» (احزاب، 53).
آیۀ دوّم
«وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ؛ و کسانى که پیامبر خدا را آزار مىرسانند، عذابى پر درد [در پیش] خواهند داشت» (توبه، 61).
آیۀ سوّم
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِم؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، مردمى را که خدا بر آنان خشم رانده، به دوستى مگیرید» (ممتحنه، 13).
آیۀ چهارم
«وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبی فَقَدْ هَوى؛ و هر کس خشم من بر او فرود آید، قطعاً در [ورطۀ] هلاکت افتاده است» (طه، 81).
با تأمّل در این چهار آیه و ضمیمۀ روایت صحیح السّندی که در منابع سنّی و شیعه وجود دارد، آشکارا مشخص میشود که ابوبکر و عمر، به دلیل آزار و اذیت پارۀ جسم و جان رسولخدا(ص)، قطعاً مغضوب خداوند متعال قرار گرفتهاند و طبعاً کسی که خدا از او خشمگین است، صلاحیت خلافت از رسولخدا(ص) را ندارد و اساس مشروعیتِ خلافتش از پای بست ویران است!
یادآور میشود که بحث فوق، یک نمونه از مباحثات علمی و منطقی با مخالفین (اهل سنّت) است که در عین طرح عقائد خود به نحو کاملاً جدی، صریح و استدلالی، و نیز دفاع از حقّانیت مکتب تشیع، هیچ بیحرمتی، توهین و فحشی را هم نثار طرف مقابل نمیکند. این روش بحث کجا، و شیوۀ بحثی که سر تا پای آن را ناسزا و بینزاکتی فراگرفته است، کجا؟!
شیوۀ دوم، در طرف بحث، جز تعصّب و کینه و مقابله به مثل، چیزی نمیافزاید، اما در روش اوّل، امکان این هست که طرف مقابل، پس از شنیدن استدلالها به گونهای علمی و محترمانه، قلبش به حق گرایش پیدا کند و دست از اعتقاد خطای خود بردارد: «ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَن؛ با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوهاى] که نیکوتر است مجادله نماى» (نحل، 125).
باید دید کدامیک از دو روش فوق در مواجهۀ با مخالفین، با این منطق قرآنی، سازگاری دارد؟!